انسان ، حرفیست
زده می شود
خوانده می شود
ترانه می شود ،
به یاد می ماند …
گاهی
ناله ایست
تنها
خاک خوب می
فهمدش …
لحظہ هاے سکوتم
پر هیاهو ترین دقایق زندگیم هستن
مملو از آنچہ مےخواهم بگویم
و
بعضی اشکها هستند
بی دلیل.....بی بهانه ..... یک دفعه ای
نصف شبی.....
عجیب آدم را آرام می کنند.....
می گویند این اشکهای بی بهانه سند شان به نام خداست!
بآورتـــ بِشَود یآ نـﮧ
روزﮮ مـﮯ رسد ڪـﮧ دِلَتــ برآﮮ هیچ ڪســـ
بـﮧ اَندآزه ﮮ مَـטּ تَنگــ نَـפֿوآهَد شُد
برآﮮ نِگآه کَردَنمـــ
כֿـَندیدنمـــ
اَذیتـــ ڪردَنمــــ
برآی تَمآم لَحظآتـﮯ کـﮧ دَر ڪـ ـنارَم دآشتـــے
روزﮮ خوآهد رسید کـﮧ در حَسرَتــــ تِکـــرآر دوبآره مَـטּ خوآهـﮯ بود
مے دآنم روزﮮ کـﮧ نبآشَم "هیچکَســـ تکرآر مـטּ" نخوآهد شُد