دل تنگم
به قاعده ی یک سفر
پر از فاصله
به شماره ی اتوبوسهای راه شب
کافههای خمار در امتداد شب
دل تنگم
به اندازه تمام روزهایی که ما
از بین اینهمه نبودن
باز نبودن را انتخاب کرده ایم
دل تنگم
دل تنگ....
رضاجان عمریست که گوشه نشین محبتم این گوشه را به وسعت دنیا نمیدهم
آقا جان
هر لحظه لطفت را در میان لحظه هایم کم
میاورم ...
غریبگی غریبانه ات را در میان نگاه مشتاق
عاشقانت باور ندارم...
غریب این دیار منم که سال هاست سایه لطفت
را در همسایگی مان گسترده ای و من عمریست تنها آرزویش را بر دل دارم !
مهم نیست دیگران چه دارند یا چه هستند.مهم این
است که خدا با تو باشد و دست تو در دست او
همیشه بهار است اگر اندیشه
ات زیبا باشد!
پس چون مشکلات از بالا و پایین آمدند و چشمهایت از وحشت فرورفتند، و قلبت آمد توی گلویت و تمام وجودت لرزید چه لرزشی، گفتم کمک هایم در راه است و چشم دوختم ببینم که باورم میکنی اما به من گمان بردی چه گمان هایی .( احزاب 10)
√یاבموטּ باشــﮧ همیشــﮧ:
ذره اے حقیقتـــ پشتــﮧ هــر "فقط یــﮧ شوخے بود"
ڪـمـے ڪـنجـــڪـاوے پشتــــﮧ "همینطــورے پرسیــدم"
قــבرے احساساتـــ پـشتــﮧ "بــــﮧ مــטּ چــــﮧ اصــلا... "
مقـــــבارے خـــرב בانستــﮧ پــشـتــــﮧ "چــــﮧ میـــــבونــم"
وانــבڪـے בرב پشتـــــﮧ "اشــڪــال نـــבاره" وجوב בاره