آدمی که دوستت دارد
خیلی زود برایت عادی می شود ،
حرف هایش، دوستت دارم هایش
..
و تو خیلی زود کلافه میشوی
ازبهانه هایش، اشکهایش، توقع هایش
..
و چون تصور میکنی که همیشه هست،
همیشه دوستت دارد ؛
هیچوقت نگاهش نمیکنی
نگرانش نمیشوی ،
برای از دست دادنش نمی ترسی
او همیشه هست
اما او هم آدم است ..
روزی که کارد به استخوانش برسد
کوله بار اندوهش را برمی دارد
و بی سر و صدا می رود
..
حسی به من می گوید
آن روز، بی اراده صدایش می زنی
اما جوابی نمی آید ..
فقط برایت
جای پایش می ماند !
دنیای امروزم
پر شده از پیچیدگیهای مدام :
لبخندها ...
بغضها ...
کنایه ها ...
و دردهای در لفافه !
سلام گرامی دوست .
سپاسگزارم از این دلنوشته
که خوب آن را فهمیدم .
سلام ممنون ازلطفتون